شوپنهاور و گذار از روش استعلایی کانت
author
Abstract:
چکیده " کانت" با آگاهی از دشواریهایی که معرفتشناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازهای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش بهدستآوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهة همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفتشناختی فراتر رفت و به جای آن به جستجو برای تأسیس بنیانی برای معرفتشناختی پرداخت و این مهم را با روش استعلایی به انجام رسانید. روش استعلایی که بهطور عام رسیدگی به شرایط پیشینی امکان معرفت یقینی را محور تحقیق خود قرار داد، اگرچه کاستیهای معرفتشناختی را برطرف کرد، اما به نوبه خود به نقاط ضعفی مبتلا بود که بیدرنگ اعتراض پیروان کانت را برانگیخت و باعث شد تا در عین وفاداری به او، پیمانشکنی کنند و درعین نزدیکی با وی، فاصله بگیرند. "فیشته" روش استعلایی را به دیالکتیک متحول کرد و "شوپنهاور" با بازگشت مجدد به بارکلی روش استعلایی کانت را ویران نمود. این نوشتار به چگونگی گذار شوپنهاور از روش استعلایی کانت میپردازد و نشان میدهد که شوپنهاور اگرچه شرایط استعلایی کانت را میپذیرد ولی با استدلالهای استعلایی کانت -که کانت مدعی است از منابع محض سوژه استعلایی بدست آوردهاست- مخالف است، همچنین شئ فی نفسه و ابژه تمثل را نیز به چالش میکشد و نهایتاً شیوه مستقیم بارکلی را در ایدهئالیسم تجربی برمیگزیند.
similar resources
روانشناسی استعلایی کانت
در نقد عقل محض، مخصوصاً در استنتاج استعلایی، آرای خاصی دربارۀ قوای نفس و کارکردهای آنها ارائه شده است. وجود عناصر و روش خاص روانشناسی در نقد اول برخی از متخصصان کانت را به بحث از روانشناسی استعلایی و اعتبار و اهمیت آن رهنمون گشته است. روانشناسی استعلایی نقد نه اصالت روانشناسی است و نه ظاهراً روانشناسی عقلی و منطق کاربردی. روانشناسی استعلایی به بحث از عناصر و مؤلفههای پیشینی شناخت که ریشه د...
full textنقد شوپنهاور از فلسفة اخلاق کانت
مفهوم «اراده» جزء یکی از مفاهیم کلیدی فلسفة اخلاق "کانت" و "شوپنهاور" محسوب می شود. در نظام اخلاقی کانت، اراده زمانی وجهة اخلاقی پیدا میکند که کاملاً تابع عقل و قوانین ماتقدم و مطلق آن باشد. اما شوپنهاور معتقد است که چون ارادة انسان مقدم بر عقل اوست، بنابراین عقل نمیتواند اراده را به انجام کاری وادارد. او بهجای عقل، انگیزهها و محرکها را بهعنوان منشأ اصلی شکلگیری هر عمل ارادی- ازجمله عمل...
full textارزیابی انتقاد شوپنهاور از تحلیل علیت کانت
شوپنهاور در کتاب ریشه چهار وجهی اصل جهت کافی، تفسیر کانت از اصل علیت را مطابق با بیانی که در بخش اصول فاهمه محض و در آنالوژی دوم آمده مورد انتقاد قرار داده است، این انتقادات در سه محور اصلی مطرح شده است. این نوشتار با بررسی انتقادات مذکور میکوشد تا از تبیین کانتی دفاع کند و نشان دهد که شوپنهاور به دریافت درستی از استدلالات کانت نرسیده است. اگر چه در این نوشتار موقعیت کانت در برابر نقدهای شوپنه...
full textکارکردهای من استعلایی کانت
من استعلایی کانت سوژۀ نهایی مطلقی است که بنیاد منطقی معرفت و تجربه را تشکیل میدهد. من استعلایی امری کاملاً سوبژکتیو است که در مقام ضروریترین و بنیادیترین رکن معرفتشناسی کانت هر گونه حکم، شهود و تصور، تألیف، مقوله و در یک کلام هرگونه معرفت و تجربه را به نحو پیشین همراهی میکند. یکی از مسائل بسیار اساسی و مهم دربارۀ من استعلایی، کارکردهای آن در معرفتشناسی کانت است. این مقاله چهار...
full textجایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور
این مقاله که به بررسی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور میپردازد از یک مقدمه و دو بخش اصلی تشکیل یافته است. پس از شرح مختصر و مقدماتی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور، در بخش اول، تحت عنوان« انتقاد از نقد اول»، ارزیابی انتقادی شوپنهاور از کانت در قالب سه مفهوم شیء فینفسه، معنای تجربه و مقوله علیّت به تصویر کشیده میشود. نکته قابل توجه این بخش این است که شوپنهاور، بر خلاف کانت، نه تنها شیء فی نفسه ر...
full textMy Resources
Journal title
volume 10 issue 39
pages 9- 26
publication date 2014-11-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023